وب سایت رسمی گروه بین المللی 10Points

آموزش علم پتروشیمی

من صمد كارگر با تجربه ٢٥ ساله در شيمی و پتروشيمی به شما ياد ميدهم چگونه با استفاده از اين صنعت پول ساز، ثروتمند و روياهاتون رو بسازين.​

پنج مرحله رشد شرکت های کوچک-بخش دوم

پنج مرحله رشد شرکت های کوچک-بخش دوم

مرحله پنجم: بلوغ منابع

بزرگترین دغدغه‌های شرکتی که وارد این مرحله می‌شود، اولاً ، تثبیت و کنترل منافع مالی ناشی از رشد سریع. و دوم، حفظ مزایای اندازه کوچک، از جمله انعطاف‌پذیری پاسخ و روحیه کارآفرینی است. شرکت باید به اندازه کافی نیروی مدیریتی را گسترش دهد تا ناکارآمدی‌هایی را که رشد می‌تواند ایجاد کند با استفاده از ابزارهایی مانند بودجه، برنامه‌ریزی استراتژیک، مدیریت بر اساس اهداف و سیستم‌های هزینه‌ی استاندارد از بین ببرد .و این کار را بدون خنثی کردن ویژگی‌های کارآفرینانه انجام دهد.

یک شرکت در مرحله V دارای کارکنان و منابع مالی برای مشارکت در برنامه‌ریزی عملیاتی و استراتژیک دقیق است. مدیریت غیر متمرکز، پرسنل کافی و با تجربه است. و سیستم‌ها گسترده و به خوبی توسعه یافته‌اند. مالک و مشاغل از نظر مالی و عملی کاملاً جدا هستند.

اکنون شرکت وارد شده است. این مزایای اندازه، منابع مالی و استعداد مدیریتی را دارد. اگر بتواند روحیه کارآفرینی خود را حفظ کند، نیروی مهمی در بازار خواهد بود. اگر نه، ممکن است وارد مرحله ششم از انواع شود: استخوان‌بندی.

این خطر با عدم تصمیم‌گیری نوآورانه و اجتناب از خطرات مشخص می‌شود. به نظر می‌رسد این امر در شرکت‌های بزرگ رایج است که سهم قابل توجه بازار، قدرت خرید و منابع مالی آنها را تا زمانی که تغییر عمده‌ای در محیط ایجاد نشود ، زنده نگه می‌دارد. متأسفانه برای این مشاغل، معمولاً این رقبای در حال رشد سریع آنها هستند که ابتدا متوجه تغییرات محیطی می‌شوند.

عوامل کلیدی مدیریت شرکت

عوامل متعددی که با رشد و توسعه کسب و کار اهمیت خود را تغییر می‌دهند، در تعیین موفقیت یا شکست نهایی برجسته هستند.

ما هشت عامل از این قبیل را در تحقیقات خود شناسایی کردیم که چهار مورد مربوط به شرکت و چهار عامل مربوط به مالک است. چهار مورد مربوط به شرکت به شرح زیر است:

1. منابع مالی شامل نقدینگی و قدرت استقراض.

2. منابع پرسنلی، مربوط به تعداد، عمق و کیفیت افراد، به ویژه در سطح مدیریت و کارکنان.

3. منابع سیستمها از نظر میزان پیچیدگی هر دو سیستم اطلاعات و برنامه‌ریزی و کنترل.

4. منابع تجاری، از جمله روابط با مشتری، سهم بازار، روابط تامین کنندگان، فرآیندهای تولید و توزیع. فناوری و شهرت، که همگی به شرکت موقعیتی در صنعت و بازار می‌دهد.

با حرکت یک کسب و کار از مرحله‌ای به مرحله دیگر، اهمیت عوامل تغییر می‌کند. ما ممکن است عوامل را در بین سه سطح اهمیت متغیر بدانیم: اول ، متغیرهای کلیدی که برای موفقیت بسیار ضروری هستند. و باید از اولویت بالایی برخوردار باشند. دوم، عواملی که به وضوح برای موفقیت شرکت ضروری هستند و باید تا حدودی مورد توجه قرار گیرند. و سوم، عواملی که نگرانی چندانی برای مدیریت عالی ندارند. اگر هر یک از هشت عامل ذکر شده را بر اساس اهمیت آن در هر مرحله از توسعه شرکت طبقه‌بندی کنیم، تصویری واضح از تغییر خواسته‌های مدیریت به دست می‌آوریم.

مطالبات متغیر رشد شرکت

در مراحل اولیه، توانایی مالک در انجام کار به کسب و کار جان می‌بخشد. اما در مراحل بعدی رشد شرکت مطالبات گوناگونی می‌طلبد. مشاغل کوچک بر اساس استعدادهای مالک بنا شده‌اند: توانایی فروش، تولید، اختراع یا هر چیز دیگری. بنابراین این عامل از بالاترین اهمیت برخوردار است. با این حال، توانایی مالک برای واگذاری، در انتهای مقیاس قرار دارد. زیرا تعداد کمی از کارکنان برای واگذاری به آنها وجود دارد.

با رشد شرکت، افراد دیگر وارد فروش، تولید یا مهندسی می‌شوند. و ابتدا از مهارتهای مالک حمایت می‌کنند و سپس حتی آنها را جایگزین می‌کنند – بنابراین اهمیت این عامل کاهش می‌یابد. در عین حال، مالک باید زمان کمتری را صرف انجام کار و زمان بیشتری برای مدیریت کند. او باید میزان کار انجام شده از طریق افراد دیگر را افزایش دهد، که به معنای واگذاری است. ناتوانی بسیاری از بنیانگذاران در کنار گذاشتن کار و شروع به مدیریت و تفویض اختیار از بین رفتن بسیاری از مشاغل در مرحله III-G و مرحله IV را توضیح می‌دهد.

کارآفرینی که در فکر راه اندازی یک کسب و کار است. باید نیاز به انجام کلیه امور فروش، تولید یا مهندسی را از طریق ابتدا، همراه با مدیریت پول نقد و برنامه ریزی دوره کسب و کار – الزاماتی که انرژی و تعهد زیادی را می طلبد.
اهمیت نقدینگی با تغییر تجارت تغییر می‌کند. این منبع در ابتدا بسیار مهم است. در مرحله موفقیت به راحتی قابل کنترل می‌شود و اگر سازمان شروع به رشد کند دوباره یک نگرانی اصلی است. با کند شدن رشد در پایان مرحله چهارم یا مرحله پنجم، پول نقد دوباره به یک عامل قابل کنترل تبدیل می.شود. شرکت های مرحله سوم باید نیازهای مالی و ریسک ناشی از حرکت به مرحله چهارم را تشخیص دهند.

مسائل مربوط به افراد ، برنامه ریزی و سیستم ها به تدریج با پیشرفت شرکت از رشد آهسته اولیه (مرحله III-G) به رشد سریع (مرحله IV) اهمیتشان افزایش می‌یابد. این منابع باید تا حدودی قبل از مرحله رشد به دست آیند تا در مواقع ضروری در دسترس باشند. تطبیق اهداف تجاری و شخصی در مرحله وجود بسیار مهم است. زیرا مالک باید تقاضاهای سنگین مالی و انرژی در تجارت جدید را تشخیص داده و با آن سازگار شود.

تطبیق اهداف شخصی و رشد شرکت

دومین دوره جدی برای تطبیق اهداف در مرحله موفقیت اتفاق می‌افتد. آیا مالک مایل است زمان خود را به خود اختصاص دهد و سرمایه انباشته کسب و کار را برای رشد به خطر بیندازد. یا در عوض ترجیح می‌دهد از برخی مزایای موفقیت لذت ببرد؟ غالباً مالک هر دو را می‌خواهد ، اما گسترش سریع شرکت و همزمان برنامه‌ریزی برای خرید ویلای جدید مستلزم ریسک قابل توجهی است. برای تصمیم‌گیری واقع بینانه در مورد جهت گیری، مالک باید خواسته‌های شخصی و تجاری استراتژی‌های مختلف را در نظر بگیرد. و توانایی مدیریتی خود را در مواجهه با این چالش‌ها ارزیابی کند.

سرانجام، منابع تجاری مواردی هستند که موفقیت آنها حاصل می شود. آنها شامل ایجاد سهم بازار، روابط با مشتریان، منابع فروشنده و پایگاه فناوری هستند. و در مراحل اولیه بسیار مهم هستند. در مراحل بعدی از دست دادن مشتری اصلی، تامین کننده یا منبع فنی به راحتی جبران می‌شود. بنابراین، اهمیت نسبی این عامل در حال کاهش است.

تغییر نقش عوامل به وضوح نیاز به انعطاف‌پذیری مالک را نشان می‌دهد. “انجام” در مقابل “واگذاری” نیز مستلزم مدیریت انعطاف‌پذیر است. پایبندی به استراتژی‌های قدیمی و روش‌های قدیمی به شرکتی کمک می کند که وارد مراحل رشد شده.

اجتناب از مشکلات آینده رشد شرکت

صاحبانی که خواهان رشد هستند باید از خود بپرسند:

آیا کیفیت و تنوع افراد مورد نیاز برای مدیریت یک شرکت رو به رشد را دارم؟

آیا در حال حاضر یا به زودی سیستم‌هایی برای پاسخگویی به نیازهای یک شرکت بزرگتر و متنوع‌تر در اختیار دارم؟

آیا من تمایل و توانایی واگذاری تصمیم‌گیری به مدیران خود را دارم؟

آیا من پول نقد و قدرت استقراض کافی به همراه تمایل به خطر انداختن همه چیز برای پیگیری رشد سریع را دارم؟

به طور مشابه، کارآفرین بالقوه می‌تواند ببیند که راه‌اندازی یک کسب و کار مستلزم توانایی انجام کاری بسیار خوب (یا یک ایده خوب در بازار) ، انرژی بالا و پیش بینی جریان نقدی مطلوب (یا مقدار زیادی پول نقد در دست) است. این موارد در مرحله پنجم ، زمانی که مهارت‌های مدیریتی افراد ، سیستم‌های اطلاعاتی خوب و کنترل بودجه در اولویت هستند، اهمیت چندانی ندارند. شاید به همین دلیل است که برخی از افراد باتجربه از شرکت‌های بزرگ در کارآفرینی یا مدیران شرکت‌های کوچک موفق نمی‌شوند. آنها به تفویض عادت کرده‌اند و به اندازه کافی در انجام کار مهارت ندارند.

آگاهی از مرحله توسعه و برنامه‌های آتی مدیران ، مشاوران و سرمایه گذاران را قادر می‌سازد تا انتخاب‌های آگاهانه تری داشته باشند. و خود و شرکت‌های خود را برای چالش‌های بعدی آماده کنند. در حالی که هر شرکت از جهات مختلف منحصر به فرد است، همه با مشکلات مشابه روبرو هستند. و همه در معرض تغییرات بزرگی هستند. شاید به همین دلیل باشد که مالک بودن بسیار سرگرم کننده و چالش برانگیز است.

برای خبرهای بیشتر اینجا را کلیک کنید.
منبع: مرکز بیزینس هاروارد

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.