
گزارش موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی : هشدار برای خطر سوختن فرصت انقلاب صنعتی چهارم
بازوی پژوهشی وزارت صمت سعی کرده در گزارشی کوتاه به این پرسش پاسخ دهد که ” چرا ایران از کاروان توسعه صنعتی جا ماند؟ “.
در این پژوهش، موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی به تجزیه و تحلیل توسعه صنعتی ایران از زاویه تاریخ و انقلابهای چهارگانه پرداخته است.
این موسسه «هرج و مرج های سیاسی» و «جنگ و منازعات مرزی» را ریشههای ناتوانی کشور در تبدیل شدن به یک قطب صنعتی اعلام کرده است . ضمن هشداری بیان کرده همهی کانالهای انتقال و یادگیری برای کسب فواید دور چهارم انقلاب صنعتی برای ایران مسدود است.
در عین حال، این موسسه موانع اصلی بهرهمندی کشور از موهبتهای انقلاب صنعتی چهارم را «تحریمها»، «عدم توسعه زیرساختهای انقلاب صنعتی چهارم» و «ماندگاری کشور در مدارهای توسعهنیافتگی صنعتی» این سه عامل قلمداد کرده است.
در این پژوهش تصریح میشود که عوامل سیاسی مانع اصلی بهرهمندی ایران از فرصتهای تاریخی رشد صنعتی در همه دورههای قبلی انقلاب صنعتی بودهاند.
این عوامل سیاسی که شامل موارد متعددی همچون: آشفتگیهای متعدد در فضای داخلی، درگیریهای قومی و جنگهای جهانی و منطقهای میشود، سبب شده تا در طول ۲۵۰سال گذشته منابع کشور صرف رشد تولید و توسعه صنعت نشود.
در این گزارش به جهت بهرهمندی از انقلاب جدید صنعتی، به سیاستگذاران حوزه اقتصاد و صنعت پیشنهاد شده تشکلی بنام «مرکز رصد تحولات انقلاب صنعتی چهارم» را بنیان گذارند.
در این گزارش همچنین به پیشتازی آمریکا، چین و آلمان در موج چهارم انقلاب صنعتی و ناتوانی کشور از جذب فناوریهای این حوزه از کشورهای تحریمکننده اشاره شده است. و به جهت عدم امکان تامین فناوری از کشورهای تحریم کننده، توصیه شده در راستای فراهم آوردن زیرساختهای لازم انقلاب صنعتی چهارم، استراتژی کشور نزدیک شدن به کشورهایی مانند چین، کره جنوبی و ژاپن باشد.
در این گزارش به نکات بسیاری درباره دلایل ناتوانی ایران در پیوستن به مسیر توسعه صنعتی پرداخته میشود. و نهایتاً به نحوه مواجهه ایران با چهار موج انقلاب صنعتی، در خلال چهار بخش مختلف میپردازد.
اولین موج، مقهور و مستاصل
شکلگیری اولین موج انقلاب صنعتی در قرن ۱۸ با ظهور ماشین بخار در انگلستان و توسعه صنعت حملونقل بود. در این دوره محور رشد اقتصاد صنایعی نظیر بافندگی، ذوبآهن و زغالسنگ بودند و راهآهن یکی از مبانی توسعه بود.
این وضعیت با فروپاشی حکومت صفویان بهعنوان یکی از باثباتترین دورههای تاریخ ایران همزمان و سبب شد تا استفاده از فرصتهای انقلاب صنعتی اول برای کشور با شکست کامل مواجه شود.
انقلاب صنعتی اول که البته فاصلهی زمانی زیادی با دومین موج داشت، در دوره حکومت زندیان، افشاریان و ابتدای قاجار برای بعضی از کشورها موهبتهای زیادی به همراه داشت. متاسفانه ایران در این عصر، نه تنها به موقعیت بهتری پس از ظهور انقلاب صنعتی دست پیدا نکرد بلکه مزیت تولید در صنعت نساجی را نیز به موجب توسعه تجارت از دست داد.
شاید تنها نکته این دوره مواجهه افرادی مانند عباسمیرزا با انقلاب صنعتی و مدرنیسم بود. جایی که این افراد متوجه تحولات عظیم رخ داده در غرب شدند. وی البته از خلال مواجهه با این دوره، بدنبال وارد کردن فناوریهای دفاعی و افزایش قدرت نظامی ایران بود.
دومین موج، حرکت افتان و خیزان
فرصت نسبتا مناسبی در عصر ناصری بهویژه در دوره ناصرالدین شاه بدلیل ثبات نسبی برای ایران جهت بهرهگیری از فرصتهای انقلاب دوم صنعتی بود.
علیرغم این بهجز اصلاحات امیرکبیر در یک دوره کوتاه از طریق پیگیری استراتژی خاصی شبیه به جایگزینی واردات، چیز دیگری عاید ایران نشد. در این دوره صنایع تلفن، چاپ، معدن و نساجی توسعه پیدا کردند.
ضمن اینکه سعی شد تا با تاسیس دارالفنون و ارسال تکنسینهایی به روسیه، برای تولید صنعتی زمینهسازی شود. با این حال وقوع جنگ جهانی اول، نفوذ استعمار روسیه و انگلیس و کشف نفت موجب دور شدن ذهن و عمل سیاستمداران ایرانی از توسعه صنعتی شد.
در چنین شرایطی علیرغم شروع برخی حرکات جدید در کشور، فرصت برخورداری از مواهب انقلاب صنعتی دوم از دست رفت. تولید فولاد، تولید برق، اختراع و تولید موتورهای درونسوز و هواپیما برخی از این مواهب بود.
سومین موج، توسعه صنعتی و موانع جدید
این دوره حدفاصل دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی رخ داد. و جهان توانست به کمک اتوماسیون صنعتی، صنعت کامپیوتر، توسعه فناوری ارتباطات و تولید نرمافزارهای هوشمند به دورهی نوینی ورود پیدا کند.
ایالا متحده، بریتانیا، اروپای غربی، روسیه و ژاپن بهترین استفاده را از این دوره بردند. در این موج ایران با اجرای اصلاحات و اقدامات، افزایشی 18 درصدی در سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی را تجربه کرد و ۳۰درصد از نیروی کار خود را نیز به این بخش فرستاد.
در چنین شرایطی به علت وابستگی صنایع داخلی به مصرف مواد خارجی در کنار تولید زیر ظرفیت سبب شد تا ریشه صنعت در کشور پا نگیرد. نهایتاً فرصت بهرهگیری از انقلاب سوم صنعتی نیز با بروز انقلاب اسلامی و جنگ و بعد تحریم، از دست رفت و رشد صنعتی به پایداری و ثبات نرسید.
نتیجهگیری نهایی گزارش
۲۵ کشور بهعنوان پرچمدار انقلاب صنعتی چهارم در مطالعات و گزارشهای بینالمللی، شناسایی شدهاند. که برخی از این کشورها در یکی از زمینههای نوین انقلاب صنعتی چهارم پیشرو هستند.
بهعنوان مثال در توسعه اینترنت نسل پنجم چین و شرکت هوآوی، آلمان در حوزهی کارخانههای هوشمند و اتوماسیون صنعتی و آمریکا در زمینه کلاندادهها و هوش مصنوعی بهعنوان پیشرو قلمداد میشوند.
همچنین به واسطه قراردادهای همکاری مشترک علمی، صنعتی و تجاری امکان تبادل تجربیات و یافتهها میان کشورها وجود دارد. معمولا این داد و ستد که باعث همافزایی دانش و فناوری میشود، بین کشورهای توسعهیافته و صاحب فناوری صورت میگیرد. و بسیاری از کشورهای در حال توسعه از این مزیت محروم هستند.
در چنین شرایطی، به واسطه تحریمها ایران شاهد محدودیتهای بیشتری است. تقریبا تمامی کانالهای انتقال و یادگیری فناوری مانند واردات تجهیزات و دانش فنی، تقلید به واسطه مشاهده صنایع نسل چهارم غربی، ارتباطات علمی و فناورانه با کشورهای پیشرو مسدود شدهاند.
نکته قابلتوجه
نکته قابلتوجه آن است که وقوع تحولات انقلابهای صنعتی اول و دوم در بازه طولانیتری بود و پیچیدگیهای کمتری داشت. به این لحاظ امکان تقلید و همپایی این فناوریها وجود داشت.
ولی چهارمین انقلاب صنعتی بر پایهی یکپارچهسازی و ترکیب فناوریهای گوناگون است. و پیادهسازی آن همکاری فناورانه بین شرکتها و کشورهای دارای فناوری و تغییرات گسترده نرم در سازمانها و صنایع را میطلبد.
نتیجتاً در شرایط محدودیت روشهای انتقال فناوری، یادگیری و همکاری مشترک، امکان همراهی با سرعت زیاد تحولات بسیار دشوار بهنظر میرسد. تاخیر در فرایند صنعتی شدن کشور به دلیل توسعه دیرهنگام زیرساختهایی مانند شبکه حملونقل و صنایع سنگین در سالیان گذشته بود.
عقب ماندگی از تحولات انقلاب صنعتی چهارم به موجب عدمتوسعه زیرساختهای موردنیاز برای آن. مانند تولید انعطافپذیر، شبکه اینترنت نسل چهارم و پنجم، هوش مصنوعی و نیروی انسانی توانمند پدید خواهد آمد.