
کارآفرینی
مقدمه:
بنگاههای کوچک و متوسط نهادهایی هستند که به عنوان زمینهساز توسعه اقتصادی از طریق انباشت منابع مالی خرد، کارآفرینی و پيوند با صنایع مطرح هستند. آنها در اشتغال، کاهش فقر و تولید ثروت و رشد اقتصادی نقش غیرقابل انکاری ایفا میکنند. همین امر آنها را همواره مرکز توجه تصميمگيران اقتصادی و دولت قرار داده است.
به علاوه در سالهای اخیر به دلیل جایگاه و ظرفيتهای بنگاههای کوچک و متوسط، مورد اقبال سيستم بانكی کشورها نيزقرار گرفتهاند.
مطالعات بسياری پیرامون شاخه جدیدی از بانكداری با عنوان بانكداری بنگاههای کوچک و متوسط انجام شده است. در حال حاضر بانكداری بنگاههای کوچک و متوسط با ادبيات اقتصادی قابل قبول مورد توجه کشورها قرار گرفته است.
دلایل زیر بر اهمیت توجه به بانكداری بنگاههای کوچک و متوسط برای کشور میافزاید:
- توجه و حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط میتواند در رونق توليد و خروج از رکود اقتصادی کشور بسيار راهگشا باشد. چنانچه اقتصادهای نوظهور دنيا در یک دهه اخير از بنگاههای کوچک و متوسط به عنوان موتور محرک رشد اقتصادی خود استفادهکردهاند.
- معیار بهبود و رونق فضای کسب وکار یک کشور براساس آسان یا دشوار بودن راهاندازی بنگاههای خرد تا متوسط ارزیابی میشود.
- بررسی آمار بنگاههای صنعتی کوچک و متوسط در کشور نشان دهنده آسيبپذیری این بخش مهم است. به دليل نبود بسته حمایتی از طرف دولت و همچنين عدم توفيق سيستم بانكداری در تعامل مثبت،منضبط و کارآ با این بنگاههاست.
تعریف بنگاههای کوچک و متوسط
بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد جهانی با تعاریف متفاوتی از دیگر بنگاهها متمایز شدهاند. تلاشهای زیادی برای ارائه تعریف جامع و واحدی از بنگاههای کوچک و متوسط ازسوی سازمانها و نهادهای اقتصادی بينالمللی که طی سالهای بعد از بحران مالی غرب، نقش مهمی در برجسته نمودن نقش بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد جهان ایفا نمودند صورت گرفته است.
ولی تاکنون تعریف جامع و واحدی از بنگاههای کوچک و متوسط در دست نيست. هر کشور، سازمان یا نهادی براساس معيارهای خاص خود بنگاههای کوچک و متوسط را تعریف کرده است.
اهم معيارهایی که براساس آنها بنگاههای کوچک و متوسط شناسایی میشوند عبارتند از: تعداد کارکنان، ميزان سرمایه، ارزش دارایی، ميزان فروش ساليانه و نوع مالكيت. البته در برخی موارد سعی شده است تا تلفيقی از این معيارها برای تعریفو دستهبندی بنگاههای کوچک و متوسط لحاظ شود.

در ایران تعریف واحد و رسمی از بنگاههای کوچک و متوسط موجود نيست. همچنين همه تعاریف موجود از طرف سازمانهای رسمی بر مبنای تعداد کارکنان ارائه شده است.
مهمترین تعاریف موجود در زمينه بنگاههای کوچک و متوسط ازسوی نهادهای مختلف کشور در جدول زیر ارائه شده است.

اهمیت و نقش بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد
همانگونه که در بخش قبل مطرح شد، نگاهی به جایگاه و کارکردهای بنگاههای کوچک و متوسط نشان میدهد این بنگاهها به عنوان موتور محرکه رشد اقتصادی در کشورها نقشآفرین هستند.
این بنگاه ها طی سالهای اخير با فهم دولتها از نقش و اهمیت بنگاههای کوچک و متوسط، کارکرد آنها در اقتصاد کشورها برجستهتر شده است. جهت تبيين اهميت بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد میتوان مهمترین کارکردهای این بنگاهها را در اقتصاد بررسی کرد.
مهمترین مؤلفههایی که در اینمورد باید مورد توجه واقع شود، عبارتند از:
۱ – نقش بنگاههاي كوچك و متوسط در اشتغال
درصد بالایی از نيروی کار هر کشور در بنگاههای کوچک و متوسط فعاليت میکنند و همين دليل کافی است تا دولتها با حساسيت بالایی به عملكرد بنگاههای کوچک و متوسط نظارت داشته باشند.
اما آنچه درباره بنگاههای کوچک و متوسط حائز اهميت است، ظرفيت آنها در خلق فرصتهای شغلی جدید و به کار گرفتن نيروهای بيكار در کشورهاست که این مكانيسم منجر به تعدیل نرخ بيكاری میشود.

۲- نقش بنگاههاي كوچك و متوسط در هدایت بخش غيررسمي به بخش مولد اقتصاد
یكی از راهبردهای مهم برای هدایت بخش غيررسمی بازار به بخش مولد اقتصاد، توسعه و حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط است. رونق این بنگاهها منجر به کاهش نرخ مشارکت نيروی کار در شغلهای کاذب و غيررسمی میشود.
این راهبرد، به خصوص در مورد کشورهای کمتر توسعه یافته، به دليل نسبت بالای بخش غيررسمی، میتواند مؤثر واقع شود. البته اين احتمال وجود دارد که کاهش در بازارهاي غيررسمي ناشي از عوامل بسيار ديگري باشد.
صرف اينکه بيان کنيم هرچه کشورها پردرآمدتر شوند، بنگاههاي کوچک و متوسط در آنها بيشتر شده و بازارهاي غير رسمي به سمت بازارهاي رسمي و مولد هدايت ميشوند، کافي نيست.
اين بدان معني است که گرچه همبستگي بين پردرآمد بودن و گسترش بنگاههاي کوچک و متوسط و کاهش سهم بازارهاي غيررسمي در اقتصاد کشور وجود دارد، اما کاهش بازارهاي غيررسمي صرفا مربوط به افزايش بنگاههاي کوچک و متوسط نيست.
برای هدایت منابع به سمت توليد و بخش مولد اقتصادی، ضروری است سياستهایی اتخاذ شود تا سودآوری فعاليتهای مولد بيشتر از فعاليتهای غيرمولد باشد.
تا بهصورت طبيعی، منابع به سمت توليد حرکت کند و وظيفه نهادهای حاکميتی در این وضعيت، به صرفه کردن فعاليتهای مولد نسبت به فعاليتهای غيرمولد با استفاده از سازوکارها و قوانين و سياستگذاری است.

۳ – نقش بنگاههاي كوچك و متوسط در كارآفریني و خلق ایدههاي نو در توليد
ایدههای کارآفرینی و دانشبنيان در بستر بنگاههای کوچک و متوسط رشد و گسترش پيدا میکنند. به همين دليل یک رابطه معنادار بين رونق بنگاههای کوچک و متوسط و توسعه کارآفرینی وجود دارد.
بهعبارت دیگر اگر کارآفرینی را یک فرآیند در نظر بگيریم، بنگاههای کوچک و متوسط ابزار اجرایی آن در بخشهای مختلف اقتصاد هستند. که حمایت از این بنگاهها به رشد و گسترش کارآفرینی منجر خواهد شد. شكل زیر رابطه بين کارآفرینی و بنگاههای کوچک و متوسط را به خوبی نشان میدهد.

۴ – نقش بنگاههاي كوچك و متوسط در افزایش رقابتپذیري كالاها در بازار جهاني
رقابتپذیری در بازارهای جهانی کالا و خدمات یكی از مهمترین مزیتهای تجارت بينالمللی کشورهاست. که بنگاههای کوچک و متوسط با توليد کالاهای جدید و متنوع در این باب نقش بیبدیلی بر عهده دارند.
مطالعه دلایل رشد اقتصادهای نوظهور به وضوح نشاندهنده این بحث است که بنگاههای کوچک و متوسط نقش معناداری در رشد صادرات این کشورها داشتهاند و بر این اساس مورد حمایت قرار گرفتهاند.
۵ – نقش بنگاههاي كوچك و متوسط در تجميع پساندازهاي خرد
خلق کانالهای متنوع و کارآ برای هدایت پساندازهای خرد به سمت توليد در اقتصاد یكی از مهمترین دغدغههای اقتصادی دولتهاست. بنگاههای کوچک و متوسط به خوبی میتوانند ضمن تجميع پساندازهای پراکنده در اقتصاد، زمينههای تزریق منابع مالی خرد به توليد را فراهم کنند.
وضعیت بنگاههای کوچک و متوسط در ایران
در بخش قبل سعی شد تا اهميت و جایگاه بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد تبيين شود. و در این بخش به ارزیابی وضعيت بنگاههای صنعتی کوچک و متوسط کشور پرداخته میشود .
ابتدا سعی میشود که با بهرهگيری از آمار موجود، وضعيت بنگاههای کوچک و متوسط مورد بررسی قرارگيرد. سپس با در نظر گرفتن مؤلفههای ساختاری توليد کشور، تحليل مختصری از وضعيت این بنگاهها ارائه میگردد.
اگر در کشوری تعداد بسيار زیادی از بنگاههای کوچک و بزرگ وجود داشته باشد و در این ميان بنگاههای با حجم ميانه در اقتصاد این کشور کم باشد، نشاندهنده وضعيت ضعيف حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد است.
این فقدان بنگاههای کوچک و متوسط که عمدتا در کشورهای کمتر توسعه یافته رخ میدهد، ميانه گمشده نام دارد. نمودار زیر به وضوح مفهوم ميانه گمشده را نمایش میدهد.

اگر براساس تقسيمبندی مرکز آمار ایران، بنگاههای 1 الی 9 نفر کارکن بنگاههای خرد، 10 الی 49 نفر کارکن کوچک، 50 الی 99 نفر کارکن، متوسط و بیش از 100 نفر کار کن بنگاه های بزرگ در نظر گرفته شود.
همانطور که در جدول و نمودار ملاحظه میشود، ميانه گمشده در ساختار توليد صنعتي كشور كاملاً مشهود است. وقوع ميانه گمشده به این معني است كه بنگاههاي خرد عمدتاً نميتوانند مراحل بلوغ خود را در فضاي كسبوكار كشور به سلامت طي كنند و بخشي از آنها از صحنه توليد حذف شده و برخي دیگر در بازار غيررسمي به فعاليت خود ادامه ميدهند. این مكانيسم معيوب به دليل وجود موانع فراوان در فضاي كسبوكار رخ ميدهد.


معيار دیگری که میتوان براساس آن وضعيت بنگاههای کوچک و متوسط کشور را ارزیابی کرد، درصد اشتغال بنگاههای کوچک و متوسط نسبت به کل اشتغال است.
براساس جدول زیر در سال 1390 درصد اشتغال بنگاههای کوچک و متوسط نسبت به کل شاغلين بنگاههای صنعتی تنها 30.6 درصد است. این در حالی است که 4.98 درصد از بنگاههای صنعتی خصوصی کشور را بنگاههای کوچک و متوسط تشكيل میدهند.
برای مثال در چين نسبت اشتغال بنگاههای کوچک و متوسط به کل اشتغال، بيش از 80 درصد در سال 2010 بوده است. و در سال 2013 ، در منطقه یورو این نسبت 66.8 بوده است.
البته با توجه به متفاوت بودن معيارهای تعریف بنگاههای کوچک و متوسط در کشورها، صرف توجه به این اعداد نمیتواند مبنای مقایسه اشتغال بنگاههای کوچک و متوسط خصوصا بين ایران و سایر کشورها شود.
بر اساس تعریف وزارت صنعت، بنگاههای کوچک و متوسط، واحدهای صنعتی و خدماتی هستند که کمتر از 53 نفر کارگر دارند.
